در جهانی که تیرهای دشمن از جنس روایت و تصویر است، هر سکوتی میدان فتح اوست. اگر ما محتوا نسازیم، او میسازد؛ اگر ما روایت نکنیم، او حقیقت را تحریف میکند. وقت آن رسیده از هیأت تا هشتگ، به جبههی جنگ شناختی برگردیم، با ایمان، با محتوا، با قدرت.
در روزگاری که برخی هنوز با عینک تنگنظرانه، مردم آذربایجان و هواداران تراکتور را با برچسبهای ناعادلانه مینگرند، رفتار این مردم در بزنگاههای حساس تاریخی نشان داد که عشق به وطن در رگهایشان جاریست. جنگ دوازدهروزه و تجاوز اسرائیل به خاک ایران، بار دیگر فرصتی شد تا چهرهی واقعی این ملت با صراحت، درخشش و تعهدی مثالزدنی نمایان شود.
امروز، همین امروز، جایی در قلب تهران، کودکی ششماهه را تشییع کرند—در کنار سردارانی که عمرشان را وقف دفاع از خاک و شرافت این وطن کرده بودند. نمیدانم این کلمات را با خون بنویسم یا با اشک؛ از لحظهای که چشمم به آن تابوت کوچک افتاد، چیزی درونم شکست. لالاییای که هیچگاه تمام نشد، لبخندی که مجال طلوع نیافت. این یادداشت را نوشتم نه صرفاً برای روایت، بلکه برای فریاد: وجدانها هنوز بیدارند! و جهانی که هنوز زنده است، نمیتواند در برابر جنایتهای رژیم کودککش اسرائیل سکوت کند.
در خرداد ۱۴۰۴، ایران هدف تهاجمی ترکیبی و پیچیده قرار گرفت. با این حال، پاسخ سریع و بومی ایران معادلات جنگ را تغییر داد. این نبرد به آزمونی سرنوشتساز برای بازدارندگی منطقهای بدل شد.