حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۷ آذر , ۱۴۰۴ 8 جماد ثاني 1447 Friday, 28 November , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 211 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 7 تعداد دیدگاهها : 4×
  • اوقات شرعی

  • گزارش ویژه:

    تراکتور چطور از جاده قهرمانی به جاده خاکی رفت

    شناسه : 954 02 مارس 2022 - 21:54 ارسال توسط : نویسنده : علیرضا میمندی منبع : www.anaj.ir
    تراکتور با مالکیت خصوصی از جاده قهرمانی به جاده خاکی رفته که اگر کمی شل بگیرد، خطر سقوط در کمین است.
    تراکتور چطور از جاده قهرمانی به جاده خاکی رفت
    پ
    پ

    نتایج و بازی‌های اخیر تیم تراکتور سوای بازی با سپاهان از این تیم محبوب و موفق سال‌های اخیر یک تیم ضعیف و ناامیدکننده ساخته است. تراکتور لیگ را با شرایط سختی آغاز کرد و گرچه در برهه‌ای مسیر رو به رشدی داشت ولی هرگز نتوانست حتی نیمی از خواسته طرفداران پرشورش را برآورده کند.

    تراکتور با فراز کمالوند تمریناتش را استارت زد، با فیروز کریمی راهی مسابقات شد و در ادامه با زوونیمیر سولدو به جاده خاکی رفت! اکنون تراکتور با ۱۶ امتیاز در جایگاه سیزدهم جدول قرار دارد و مرد کروات جای خود را در این تیم به مرد تُرک‌تبار داده است. این بار نیمکت لرزان تراکتور به یکی از مردان محبوب رسیده است.

    در این گزارش انحراف تراکتور از جاده قهرمانی به جاده خاکی را بررسی کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید:

    * یارگیری بدون تفکر!

    درباره تراکتور مدل بیست و یکم می‌توان گفت که این تیم اصلا درست بسته نشد. تراکتور در ابتدای فصل ۸ بازیکن جدید به خدمت گرفت که مشخص شد بعضی از این بازیکنان کاملا بدون اندیشه جذب شده‌اند. این تیم در ادامه در پنجره زمستانی نقل‌وانتقالات نسبت به ابتدای فصل یارگیری بهتر و منطقی‌تری داشت. البته بازهم در برخی از پست‌ها کاستی‌ها وجود دارد مانند هافبک پلی‌میکر که فقدان و ضعف در این پست کماکان احساس می‌شود.

    * کیفیت فدای کمیت شد!

    بدیهی است که نقل‌وانتقالات تراکتور درست و اصولی انجام نگرفته و کیفیت فدای کمیت شده است. تراکتور بازیکنان خوبش همچون مهدی تیکدری که به سطح تیم ملی رسیده بود، را از دست داد و در مقابل بازیکنانی را به خدمت گرفت که در حد و اندازه‌های نام بزرگ این تیم نبودند. جذب نفرات باکیفیت به جای پر کردن لیست با بازیکنان درجه چندمی می‌توانست شرایط تراکتور را دگرگون کند. فکرش را بکنید اگر در ابتدای فصل تراکتور به جای هادی حبیبی‌نژاد بازیکنی مثل میلاد جهانی را به خدمت می‌گرفت، چه اتفاقی می‌افتاد؟ قطعا با ما هم‌نظر خواهید بود که حداقل در اوضاع کنونی قرار نمی‌گرفت.

    * کریمی و سولدو؛ دم دست‌ترین مقصران

    این تفکر که چون تراکتور کمبود مهره دارد، باید صرف پر کردن لیست بازیکن بگیرد، اشتباه است. بازیکن باید بر اساس نیازسنجی جذب شود. هشدارهای زیادی در این زمینه داده شد اما گوش شنوایی نبود و با وجود اعتراض‌ها به این سبک از یارگیری، باشگاه نقشه راه ترسیمی مدیرانش را در پیش گرفت و به عبارتی اشتباهاتش در زمان منصوریان و خطیبی را تکرار کرد. مربی هم که همیشه ساک‌اش روی دوش‌اش است و دم دست‌ترین مقصر به شمار می‌رود.

    * فلسفه باشگاه تراکتور چیست؟

    هر باشگاهی فلسفه‌ خاص خودش را دارد ولی این موضوع در برخی باشگاه‌های کشورمان درست تبیین نشده است. تیم‌هایی مثل فجر و هوادار در اولین سال حضورشان در لیگ برتر باید برای بقا بجنگند. پیکان و آلومینیوم برای رتبه تک رقمی، گل‌گهر و مس برای سهمیه و تیم‌هایی نظیر سپاهان، فولاد و تراکتور در کنار سرخابی‌ها برای قهرمانی. وقتی تراکتور در همه سال‌های گذشته در لیگ یا جام حذفی یکی از تیم‌های مدعی بوده پس فلسفه‌اش فقط باید جام بردن و قهرمانی باشد و لازم است در این راستا گام بردارد تا توقع هواداران برآورده شود.

    * به ساغلام زمان بدهیم

    هر مربی برای پیاده کردن تفکراتش به زمان و البته ابزار نیاز دارد. در تراکتور ابزار معنا ندارد چراکه اغلب مربیان تیمی را تحویل می‌گیرند که هیچ نقشی در تدارک آن نداشته‌اند. ساغلام نیز در چنین حالتی سوار تراکتور شده با این تفاوت که او تجربه کار در این تیم را داشته است. سرمربی ترکیه‌ای در نیم‌فصل دوم لیگ هفدهم نشان داد که می‌تواند تراکتور را به جایگاهی که مدنظر هوادارانش است، برساند. البته اگر از بی‌ثباتی‌های قبلی درس بگیریم انتخاب ساغلام به عنوان کسی که لیگ ایران را می‌شناسد و با جو تراکتور آشناست، انتخاب هوشمندانه‌ای بوده است.

    * تحمیل دستیاران به کادرفنی

    تراکتور یک مدل جدید از انتخاب دستیار است جایی که کمک مربیان از طرف باشگاه به کادرفنی تحمیل می‌شوند. این مدل انتخاب مربی از بدو خصوصی‌سازی در تراکتور وجود دارد و زنجیروار از نیمکتی به نیمکت دیگر منتقل شده است. نیمکت تراکتورِ خصوصی هیچ‌گاه برای سکاندارانش دستیاران قابل و خوبی نداشت تا اینکه ارطغرل ساغلام بعد از مدت‌ها سنت‌شکنی کرد. سرمربی تُرک به غیر از مربی دروازه‌بانان و دستیار داخلی، بقیه اعضای کادر فنی را خود انتخاب کرد. هرچند در مورد محمد نصرتی و سهند چلبیانی همچنان این شیوه گزینش مربی پایدار است!

    * مدیریت حلقه مفقوده تراکتور

    طبق وعده محمدرضا زنوزی و زمان‌بندی اعلام شده، تراکتور این روزها باید برای قهرمانی در آسیا می‌جنگید اما کار این تیم به جایی رسیده که اگر کمی شل بگیرد، خطر سقوط به دسته پایین‌تر بیخ گوش این تیم است. زنوزی در گسترش فولاد کارنامه موفقی داشت و تجربه‌ خوبی از تیمداری کسب کرد. لیکن کار در یک تیم پرطرفدار با تیم کم‌طرفدار زمین تا آسمان متفاوت است. زنوزی با تصمیمات نادرست و دخالت‌های بیجا و مهمتر از همه میدان دادن به دلالان، عدم ثبات را به تراکتور سر جهازی آورد. نتیجه آن موقعیت خطرناک کنونی است و تراکتور با مالک متمولش پایین‌تر از باشگاه‌هایی قرار دارد که به لحاظ محبوبیت و مالی اصلا قابل مقایسه با این تیم نیستند.

    * پول فوتبال برنمی‌گردد

    اشتباه دیگری که نه‌تنها زنوزی، بلکه اغلب سرمایه‌گذاران بخش خصوصی مرتکب آن شدند، این بود که تصور می‌کردند هزینه‌هایی که در فوتبال می‌کنند، یک روز به آنها برمی‌‎گردد؛ یعنی از یک جا به بعد می‌توانند باشگاه‌ها را سودده کنند، اما این تصور حداقل با ساختارهای امروز فوتبال ایران همخوانی ندارد. با توجه به تیمداری زنوزی در گسترش فولاد، اگر او با این نیت به تراکتور آمده باشد خیانت بزرگی در حق طرفداران این تیم کرده است.

    * از دست رفتن خاصیت عوام‌فریبی

    در مجموعه زنوزی هیچ وقت مفهوم رقابت به درستی جا نیافتاده یا به بیانی بهتر درک درستی وجود ندارد. مالک تراکتور پیش از حضور در این تیم شهرت چندانی داشت و نامش به عنوان مالک گسترش فولاد به ندرت در رسانه‌ها مطرح شده بود، اما پس از حضور در تراکتور با مصاحبه‌های وقت و بی‌وقت در مجادله با تیم خاص همچون طرفدار احساسی کری‌های بچه‌گانه خواند؛ دیری نپائید که ترفند عوام‌فریبی خاصیتش تمام شد و هواداران از او در مقابل دردانه‌های پایتخت کار و نتیجه بیشتر و بهتر خواستند تا عزت قبل و سابق تیم را برگرداند که تاکنون این اتفاق نیفتاده و قاتل سابق سرخابی‌ها به مقتول آن‌ها مبدل شده است.

    * تراکتور کمیته فنی لازم است!

    تغییر در کادرفنی اقدام آخر باشگاه تراکتور برای خروج از مسیر بحرانی بود. به گواه کارشناسان انتخاب سولدو از ابتدا تصمیمی اشتباه بود. در این رابطه باید گفت مربیانی که برای اولین بار گام به فوتبال کشورمان می‌گذارند دقیقا حکم هندوانه سر بسته را دارند. یکی مانند تونی شیرین و خوشمزه در می‌آید و یکی مانند زونیمیر سولدو تلخ و بدمزه! اینجاست که ایراد اصلی به کمیته فنی باشگاه برمی‌گردد که البته چنین کمیته‌ای در باشگاه تراکتور وجود خارجی ندارد! باشگاه تراکتور به جای مشورت با مدیربرنامه‌های مربیان خارجی و مشاوران نالایق باید با کمیته فنی‌اش درباره گزینه‌های مدنظر تیم همفکری کند.

    * چارت تراکتور باید اصلاح شود

    در کشورهای اروپایی به عنوان مثال ترکیه، هنگامی که باشگاهی در تنگنای مالی قرار می‌گیرد، دولت با سوبسیدها یا رایانه‌هایی به کمک آن‌ها می‌شتابد اما در کشور ما برای باشگاه‌های خصوصی اینطور نیست و این باشگاه‌ها تافته جدا بافته محسوب می‌شوند. زنوزی با علم به این موضوع وارد عرصه تیمداری در تراکتور شد و درنهایت اعتراف کرد که توان رقابت با بخش دولتی را ندارد. تا چارت سازمانی تراکتور اجرا و مدیریت این تیم اصلاح نشود، امیدی به تغییر وضعیت وجود ندارد و سریال ناکامی‌ها ادامه خواهد داشت. نتایج و موفقیت‌های مقطعی هم سرابی بیش نخواهد بود! سنگ‌بنا باید از ریشه درست نهاده شود.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.