با هر پدیدهای نمیتوان از یک راه برخورد کرد، هر یک از اتفاقات و تحولات پیرامونی جمهوری اسلامی ایران نیازمندذ تدبیر و تعقل خاص خود است…
با هر پدیده ای نمیتوان از یک راه برخورد کرد، هر یک از اتفاقات و تحولات پیرامونی جمهوری اسلامی ایران نیازمند تدبیر و تعقل خاص خود است.
درک شرایط و موقعیت، نیازمند هوشمندی و عقلانیت سیاسی و نظامی است، این ویژگی به طور کامل در سردار سرلشکر شهید حاج قاسم سلیمانی وجود داشت و همین ویژگی بزرگ بود که باعث شد تا در بحران سوریه،ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نیز به عمق فاجعه ای که با ظهور داعش در پیش بود، پی ببرد و در کنار ایران پا به میدان بگذارد.
گروه تروریستی داعش اگر در سوریه و عراق قدرت گرفته بود و توانسته بود حکومت تشکیل دهد، بحران بزرگی در منطقه شکل میگرفت.
همان زمان جریان سیاسی اصلاح طلب با حضور ایران در سوریه مخالف بود و بارها از زبان شخصیت های این طیف سیاسی شنیده شد که چه لزومی دارد ایران خود را هزینه سوریه یا عراق کند،این طیف از اهمیت مسئله یا غافل بود یا خود را به غلفت میزد، در حالی که داعش برای نابودی جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد و از حمایت های گسترده محور شیطانی غربی عبری و عربی برخوردار است.
عراق در دوره حکومت دیکتاتوری صدام ۸ سال جنگ را به ایران تحمیل کرد و پس از پایان جنگ با ایران جنگ خلیج فارس را با حمله به کویت آغاز کرد.
صدام کویت را اشغال کرد و باعث شد تا ارتش آمریکا برای بیرون راندن ارتش صدام وارد عمل شود.
در همین هنگام بود که برخی از اصلاح طلبان درخواست همکاری ایران با صدام در جنگ خلیج فارس را مطرح کردند و از صدام با نام خالدبن ولید یاد کردند و صدام را با این شخصیت صدر اسلام مقایسه کرده و به همین خاطر اصرار به مشارکت ایران در این جنگ کردند.
حال اگر ایران در کنار صدام قرار گرفته بود چه اتفاقی برای جمهوری اسلامی آن هم در زمانی که تازه جنگ عراق علیه ایران به پایان رسیده بود و کشور درگیر تبعات پس از جنگ بود می افتاد؟!
افانستان بیش از ۴۲ سال است که درگیر جنگ است، جنگی که از اشغالگری این کشور به دست ارتش سرخ شوروی آغاز شد و به اشغالگری ارتش آمریکا رسید و اکنون با خروج آمریکا از افغانستان به دست طالبان افتاده است.
گروه طالبان یک گروه اقلیت در افغانستان است که از ابتدا با حضور نیروهای خارجی در کشور مخالف بود با آن می جنگید اما شبهاتی در بحران افغانستان وجود دارد که طالبان را نیز دست پرورده آمریکا معرفی میکند.
اما در تحولات افغانستان مهمترین مسئله خروج نیروهای آمریکایی از خاک این کشور است که برای مردم افغانستان چه آنهایی که در این کشور حضور دارند و چه آنهایی که خارج از کشور هستند، پیروزی بزرگی است.
واکنش احمد مسعود در منطقه پنجشیر در نگاه نخست شاید یک واکنش بجا باشد اما در شرایطی که آمریکایی ها در پی ایجاد جنگ های داخلی بین اقوام در افغانستان هستند، صف آرایی طالبان و جبهه مقاومت ملی به صلاح نیست.
گرچه نیروهای طالبان حمله را به پنجشیر آغاز کردند و جبهه مقاومت ملی هم چاره ای جز دفاع نداشت، اما در بحران کنونی افغانستان تنها راه وفاع ملی و تشکیل دولت فراگیر آن هم از طریق برگزاری انتخابات است.
همه میدانند که طالبان یک گروه اقلیت است که نمیتواند دولت را تنها از اعضای خود تشکیل دهد و باید دیگران نیز در این مسئله مشارکت داشت باشند.
حال با توجه به شرایط حاکم در افغانستان که هیچ سامانی ندارد و هیچ دولت قانونی در این کشور حاکم نیست، درایت و عقلانیت سیاسی و نظامی حکم میکند که ایران خود را مستقیم درگیر مناقشه این کشور کند؟!
آیا جمهوری اسلامی ایران به خاطر شرایطی که از دولت پیشین بجا مانده و اصلاح طلبان در ایجاد وضعیت کنونی سهم زیادی دارند، از نظر اقتصادی توان آن را دارد که بخواهد ورود نظامی به افغانستان کند؟
بهترین راهی که ایران باید آن را پیش ببرد، فشارهای سیاسی به طالبان است.
طالبان باید متوجه حد و اندازه خود باشد و بداند که آن نیز یک گروه و قوم از اقوام افغانستان است و دیگران نیز حق و سهم در این کشور دارند.
پیشنهاد و اصرار و تأکید اصلاح طلبان تله ای است همچون تله زمان حمله صدام به کویت.
جریان سیاسی اصلاح طلب برای فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد خود در چند سال گذشته به ویژه در دوران ۸ سال دولت تدبیر و امید، طرح و برنامه هایی میدهد تا ایران هزینه بپردازد.
اگر دلسوز انقلاب نیستید، دلسوز مردم و کشور باشید که به خاطر عملکرد شما در شرایط سخت اقتصادی قرار گرفته اند.
نقدی بر پیشنهاد اصلاح طلبان درباره افغانستان
از حمایت از صدام تا لشکر کشی به افغانستان
جريان سياسي اصلاح طلب براي فرار از پاسخگويي نسبت به عملکرد خود در چند سال گذشته به ويژه در دوران ۸ سال دولت تدبير و اميد، طرح و برنامه هايي ميدهد تا ايران هزينه بپردازد.
ثبت دیدگاه